سفارش تبلیغ
صبا ویژن


شعر

 

کاش میشد سکوتم را به خوردِ نوزادانِ آدم میدادم

تاهراسِ آمدن،

شروعِ پایان را فریاد نکنند

آخر اینجا گوشِ موشِ هیچ دیواری

بدهکارِ اولین واکنش انسان به بودن

نیست


نوشته شده در شنبه 89/2/25ساعت 10:22 عصر توسط صادقیان| نظر|

به آغوشم بدهکارم تنت رو

تمومه حسُ حال بودنت رو

به خاموشی زده شمعُ چراغم

یه دنیا راهه تا برگشتنه تو

 

تنه بی خوابمُ پس میزنه تخت

اُتاق پیش قدم هام کم میاره

تو خاموش روشنه کوچه قراره

که غم شب رو باهام تنها نزاره

 

بیا این خاکِ بی روحمُ بردار

تو میتونی ازش گلدون بسازی

گلم امشبُ بام سر کن وگرنه

باید با این آوارگیت بسازی

 

بیا من باورم میشه دروغات

بیا حاشا کن هر کاری که کردی

به آغوشم بدهکارم تنت رو

بزار باور کنم که برمیگردی


نوشته شده در شنبه 89/2/25ساعت 10:19 عصر توسط صادقیان| نظر|


Design By : Night Skin