سفارش تبلیغ
صبا ویژن


شعر

از خنده هایِ واقعیه ما

گوشِ همه همسایه ها پُر بود

کوچه رو گاهی کشتی میدیدیم

گاهی شبیه جنگلِ شروود


دیوارِ کوچه دستایِ ما رو

دنبالِ هم تا خونمون میبرد

روزایِ خوشبختیه ما مثل

دفترِ مشقمون ورق میخورد


روزی که از محلمون رفتین

دنیا شبیه کوچه بنبس(ت)شد

هوایِ بچگیه من بی تو

مثل هوایِ کوچمون پس شد


حالا یه چن(د) سالیه بینِ ما

من،تو،محلمون یه دیواره

قَدِ همه سالایِ دوریمون

کوچه ازم بازی طلب داره

 


نوشته شده در یادداشت ثابت - جمعه 91/8/20ساعت 12:22 صبح توسط صادقیان| نظر|


دیگه از قافیه خستم تو ردیفی توی شعرام

تو همون حس لطیفی که واسه ترانه میخوام

با تو حس میکنم انگار تازه دارم مرد میشم

با تو از قافیه های زندگیم دلسرد میشم


عاشقونه های سادم

سمت آغوش تو میرن

بری اشکای شبونم

خنده رو ازت میگیرن


بی تو یه پنجره میشم پشتِ یه پرده شکسته

نمِ بارونِ خیالت رو شکسته هاش نشسته

پُرِ آغوش تو میشم تو یه دنیای خیالی

داره زجرم میده فکرِ یه شکست احتمالی


عاشقونه های سادم

سمت آغوش تو میرن

بری اشکای شبونم

خنده رو ازت میگیرن

 

این ترانه رو قبلا گذاشته بودم تو وبلاگ ولی الان با کمی تا قسمتی تغییر (یعنی کلا تغییرش دادم) گذاشتمش


نوشته شده در یادداشت ثابت - شنبه 91/2/17ساعت 7:9 عصر توسط صادقیان| نظر|


Design By : Night Skin